جدول جو
جدول جو

معنی آب زرد - جستجوی لغت در جدول جو

آب زرد
(بِ زَ)
نام یکی از آبراهه های رود جراحی، و آن را آب زلال هم میخوانند
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از آب گردش
تصویر آب گردش
نوبت آب گرفتن برای کشتزار، تندرو، برای مثال آبگردش مرکبی کز چابکی هنگام تک / نعل سخت او ز خاک نرم انگیزد غبار (ازرقی - ۲۴)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از آب زر
تصویر آب زر
آب طلا، محلول زر که با آن بنویسند یا تذهیب کاری بکنند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تب زرد
تصویر تب زرد
در پزشکی بیماری عفونی ناشی از نوعی ویروس که در اثر گزیدن پشۀ مخصوص سرایت می کند و با یرقان و استفراغ های شدید همراه است
فرهنگ فارسی عمید
(بِ زَ)
زر محلول که بدان نویسند و تذهیب کنند. معرّب آن زریاب و بتصحیف زرباب است: کسی گفت چگونه میبینی این دیبای معلم را بر این حیوان لایعلم ؟ گفتم خطی زشت است که به آب زر نوشته است. (گلستان).
منه جان من آب زر برپشیز
که صراف دانا نگیرد بچیز.
سعدی.
- چون آب زر شدن کار، سخت نیکو و بسامان شدن آن، و مرادف آن چون زر و چون نگار شدن است:
از پی زر بسر چو آب از پی آن دوم که او
با چو تو نقره ای کند کار دلم به آب زر.
مجیر بیلقانی.
تا ز رای تو یافت پرتو نور
کار خورشید همچو آب زر است.
رفیع الدین لنبانی.
آفتابی که هر دو عالم را
کار از او همچو آب زر گردد.
عطار.
، شراب سفید
لغت نامه دهخدا
(تَ بِ زَ)
نوعی بیماری توأم با تب که در معده و امعا تولید عفونت میکند و بر اثر گزیدگی یک نوع پشه در انسان حادث میشود وپوست بیمار را زرد کند. این بیماری را ’ومیتو نگرو’ یا ’تیفوس آمریکا’ هم مینامند. رجوع به تب شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از آب زر
تصویر آب زر
زر محلول که بدان نویسند وتذهیب کنند، معرب آن زریاب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آب مردی
تصویر آب مردی
نطفه، منی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پی زرد
تصویر پی زرد
عصب
فرهنگ لغت هوشیار
آن چیز که آب آنرا بیاورد آب آورد، خاشاک و جز آن که دریا یا رود یا سیل با خود آورد. یا چشم آب. چشمی که به بیماری آب مبتلا باشد
فرهنگ لغت هوشیار
آنکه آبرا بندکند، آنکه آب در ظرفی ریزد، آنکه ماست و پنیر و سر شیر و خامه سازد، آنکه درزهای ظروف فلزی را با موم مذاب یا قلعی سد کند، آنکه یخ گیرد، دستگاهی مجهز بدرهای متحرک که برای حرکت کشتیها بین دو نقطه رودخانه که هم ارتفاع نیستند بکار رود
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آبخورد
تصویر آبخورد
آب خوردن، آبخور آبشخور منهل مشرب)، قسمت نصیب روزی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آب طرب
تصویر آب طرب
شراب انگوری آب عشرت. می انگوری
فرهنگ لغت هوشیار
شربت قند، قسمی خربزه بکاشان که بسیار شیرین و لطیف است. شربت قند، نوعی خربزه شیرین. آب پانیذ آبلوچ
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آب کردن
تصویر آب کردن
گداختن وکنایه از فروختن جنس خراب با حیله
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آب کرده
تصویر آب کرده
گداخته مذاب: قلعی آب کرده، محلول: قند آب کرده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آب گردش
تصویر آب گردش
تند رفتار تند رو سریع السیر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آب گرم
تصویر آب گرم
آب جوشیده، آب معدنی که بالطبع گرم باشد، آب گرم لاهیجان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آب گند
تصویر آب گند
آب گندیده وباتلاق
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آب ورز
تصویر آب ورز
آب باز شناگر، غواص، ملاح
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آب چرا
تصویر آب چرا
غذائی که ناشتا بخورند
فرهنگ لغت هوشیار
منفذی بدون زمین که آب و نم از آن نفوذ کند: این زمین یااین کاریز آب دزد دارد، مجرای آب، ابر سحاب قطره دزد
فرهنگ لغت هوشیار
آب افشاندن بچیزی یا جائی آب پاشی کردن، فرو نشاندن آتش خشم تسکین دادن رام کردن
فرهنگ لغت هوشیار
آبی که از تر نهادن وخیسانیدن زرشک حاصل کنند. شربتی که از زرشک تهیه کنند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آب زرفت
تصویر آب زرفت
میوه ای که درون آن ضایع و ترش و گنده شده باشد آبگز
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آب زهره
تصویر آب زهره
شراب می باده، تابش بعد از صبح فلق
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آب سرخ
تصویر آب سرخ
شراب، خمر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آب سردی
تصویر آب سردی
آب که پس از بول از مجری میاید، وذی
فرهنگ لغت هوشیار
از تیره چلیپائیان با ارتفاع 10 تا 60 سانتیمتر که غالبادر کنار جویبارها و مسیرجریان آب روید. گلهایش کوچک و سفید و بصورت خوشه است بولاغ اوتی شاهی آبی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آب زر
تصویر آب زر
((بِ زَ))
آب طلا، شراب زعفرانی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از آب قند
تصویر آب قند
آب پانیذ، آبلوچ
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از آب طرب
تصویر آب طرب
می انگوری
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از شبر زرد
تصویر شبر زرد
آلوئس
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از آب بند
تصویر آب بند
سد
فرهنگ واژه فارسی سره
آب سرد: شما در اشتباه هستیدلوک اویتنهاو می گوید: پیام خواب آب روشن و روان: شفافیت است. این نوع آب قابلیت شستشو و پاکسازی روح را دارد و میتوان از آن بعنوان یک آئینه استفاده کرد و نشان میدهد که بیننده خواب در مشکلات و سردرگمی غرق نشده است. آب زلال: شادمانی - لوک اویتنهاو
بهترین نوع آب در خواب آب روشن و صاف و کم عمق است که در جوی روان باشد و سنگریزه های کف جوی یا نهر دیده شود. آب جوی بهتر از آب راکد در برکه یا آبگیر است زیرا جریان روشن آب جریان روشن زندگی بیننده خواب را نشان می دهد. آب صاف و روشن همانطور که گفته شد عیش و شادمانی وعمر دراز است - منوچهر مطیعی تهرانی
فرهنگ جامع تعبیر خواب